(هوشنگ ابتهاج)
آمدی کاتش در این عالم زنی
وا نگشتی تا نکردی عاقبت
شرح این قصـه مگر شمـع برآرد بـه زبان
ور نـه پروانـه ندارد به سـخـن پروایی
جان عاشق ام جز تو چه می خواهد؟
من جرعه نوش محبت توام
هر سال می آیی و می روی
و من تو را از دست می دهم
در همه تکرار شدنهای تو از دست دادنی آشکار است.
باران اشکم می رود وز ابرم آتش می جهد
با پختگان گویی سخن، سوزش نباشد خام را
|
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
 منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
فهرست موضوعی یادداشت ها
( نابرابری اجتماعی ) . انوار . به مناسبت شهادت امیرالمومنین . به مناسبت نیمه شعبان . رجوع . صبح . قرآن .
نوشته های پیشین
لینک دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :5
بازدید دیروز :25 مجموع بازدیدها : 100093 خبر نامه
موسیقی وبلاگ
جستجو در وبلاگ
|
